همیشه وقت سفر شیشه می شود سنگم دلم گرفته خدایا چقدر دلتنگم تمام جاده نگاهش به من و پای من است منی که اول راه هزار فرسنگم غروب پنجره از رد پای من خالی است اگر چه در غزل آشوب جاده می لنگم من اشک های خودم را به دوش می گیرم برای آنکه ببینی چقدر دلتنگم...
که می نویسی را اضافه دیدم. با حذفش موافقم چرا که لطمه به شعر نمی زند و "سطر آخر" در ذهن مخاطب تعمیم پذیر می گردد. این سطر آخر می تواند سطر آخر هر کسی یا هر نوشته ای باشد. و منظور شما هم در شعر محفوظ است چرا که شعر خطاب به دوم شخص است.
سلام حسین عزیز عالی بود.
پاسخحذفهمیشه وقت سفر شیشه می شود سنگم
پاسخحذفدلم گرفته خدایا چقدر دلتنگم
تمام جاده نگاهش به من و پای من است
منی که اول راه هزار فرسنگم
غروب پنجره از رد پای من خالی است
اگر چه در غزل آشوب جاده می لنگم
من اشک های خودم را به دوش می گیرم
برای آنکه ببینی چقدر دلتنگم...
در سطر آعر
پاسخحذفپرپر کن
که می نویسی را اضافه دیدم. با حذفش موافقم چرا که لطمه به شعر نمی زند و "سطر آخر" در ذهن مخاطب تعمیم پذیر می گردد. این سطر آخر می تواند سطر آخر هر کسی یا هر نوشته ای باشد. و منظور شما هم در شعر محفوظ است چرا که شعر خطاب به دوم شخص است.
در کل شعر زیبایی بود.
سلام منم هميشه مواظبم از خودم دور نشم به شر اينكه به منم يه نيم نگاهي بندازي
پاسخحذفای کاش:
پاسخحذفای کاش
اشکهای تنهایی شب ، لب می گشودند و از دل عاشق حرف می زدند
دلی که هر شب چشمانش بارانی است .
منتظرتونممم